سکوت ممتد پنج صبح را فقط چک چکِ موزی شیر آشپزخانه سوارخ سوراخ میکند. ای تو روحش. چند باری تعمیرش کردهام و بی پدر همچنان ضرب گرفتهست روی کاسه سرم. نشستهام روی سنگ سردِ خانه، لباسهایم، کاغذهایم، فیش های تنخواه گردانم را آشفتهام روبرویم. میجورم و پاره میکنم و دسته بندی میکنم، خانه تکانی من
پ.ن: خونه ای که مرد ندارد شیر آبش تا ابد چکه خواهد کرد