دلم میخواست بگویم که من عاشق آن ثانیههای کوتاه صبحگاهم که تازه از خواب بیدار میشوم و هنوز انگار مست بوسهای در خواب شبانهام، یا مزهی دیداری، ساحل آرامی، آغوش دسترسی ناپذیری هنوز زیر زبانم است. آن لحظههایی که هنوز یادت نیامده دیشب از گریه خوابیدهای یا خستگی خواندن. شاد بودی که خوابت برد یا غمگین. یادت نیامده امروز چند شنبه است باید چه کنی، چه قدر باید بدوی، میخواستم بگویم من عاشق این فراموشی کوتاهم