لبخند برای چه می زنی
وقتی که دیگر نمی شود به حوض آبی فکر کرد و ماهی هایش
لبخند برای چه می زنی
وقتی که دیگر هیچ مش حسنی گاوش را آنقدر دوست ندارد که اگر گاوش مرد، گاو شود
لبخند برای چه می زنی
وقتی از شب حادثه گذشته است و دریغ از دیدن
لبخند برای چه می زنی
وقتی ماهی های یک وبلاگ دونفره مدت هاست که غذا نخورده اند
حالا از جلوی آینه دور شو ...
دور دور
بگذار خورشید به جای تو زندگی کند ...