بیشتر این حالت را دارم که با خودم و دنیای اطرافم لج میکنم. نمیدانم که چه پروسه ای سپری میشود که من میرسم به آن نقطه که تحمل برایم سخت میشود و لج کردن آسان. همین است که بیشتر در تعریف حال خودم میگویم: خسته ام.