من مرزها را نگه می‌دارم، از ترسِ این‌که مبادا گندِ قضیه دربیاید. بدونِ توجه به این‌که گندِ قضیه خیلی وقت است درآمده. و این‌که این فقط ترس است، ترس به طورِ کلی.
شاید یکی از همین روزها ترکیدم. کسی چه می‌داند؟