اگر دیدی باز سر و کله اش پیدا شده، برای تو بازنگشته، میخواهد پتکش را باز امتحان



 کند. چه چیزی بهتر از تو، بهتر از تو، بهتر از تو. . ... . . . .

وقتی در جاده لاریسما دیدمت

- جاده‌ای مستقیم که از میان درختان صدر می‌گذرد-


فکر کردی من مردِ جاده‌ام


و عاشقم شدی.


من مردِ جاده نیستم،


من،


گم شده بودم.



(لئونارد کوهن)
نمی دانم عشق چیست.اما شاید چیزی باشد شبیه تو.....

از سری نامه های عاشقانه من به معشوقم
راحت بودن فقط در ثروتمند بودن نیست، گاهی انسان با یک گوز راحت میشود!


به سلامتی اون كسی كه میدونه ولی همیشه ساكت می مونه
سلامتی هر كس كه درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه
...

به سلامتی توالت عمومی مسجد شاه
که هرکی میخواد بره توش یه اهم و اهومی میگه بعد میره، نه مثل ایمیل شخصی آدم که میرن و میان، کپی میکنن، منتشر می کنن بدون اینکه به آدمه بگن!!!
سلامت باشن

سلامتی راننده تاکسی خط انقلاب – ونک
که کیف پولی رو با زحمت زیاد بعد سه روز میرسونه به صاحبش و سلامتی انسانی که عکس دوست دختر آدم تو کیفو برعکس میزاره تو کیف که ادم خیالش راحت باشه وقتی کیفو بعد از سه روز میبینه
میخوام بگم یه همچین شهری  یه همچین آدمایی رو دوس دارم من
سلامتی همه دیونه های امین آباد 


دلیل کمبود هایم
کم بودن هایت بود..
خدایا اگه نمی دونی تنهایی چیه
چرا نگاهم نمی کنی؟
اگه می دونی
چرا بغلم نمی کنی؟