مولير / Molière‏


کارگردان: لوران تيرار. فيلمنامه: لوران تيرار، گره گوار وينرون. موسيقي: فردريک تالگوران. مدير فيلمبرداري: ژيل ‏آنري. تدوين: والري دسين. طراح صحنه: فرانسوا دوپرتوا. بازيگران: رومن دوريس[ژان باتيست پوکلن]، فابريس ‏لوچيني[آقاي ژوردان]، لورا مورانته[الميره ژوردان]، ادوار بير[دورانت]، لودوينه سنيه[سليمينه]، فاني والت[هنريت ‏ژوردان]، ملاني دوس سانتيس[لويزون ژوردان کودک]، گيليان پتروفسکي[توما]، سوفي شارلوت هوسون[مادلن بژار]، ‏آري الماله[معلم رقص]، اريک برگر[معلم نقاشي]. 120 دقيقه. محصول 2007 فرانسه. نامزد جوايز سزار بهترين ‏طراحي لباس-بهترين طراحي صحنه-بهترين بازيگر نقش مکمل مرد/فابريس لوچيني و بهترني فيلمنامه اصيل، برنده ‏جايزه تماشاگران و سنت ژرژ بهترين بازيگر/لوچيني و نامزد جايزه سنت ژرژ طلا از جشنواره مسکو. ‏سال 1658، ژان باتيست پوکلن نمايشنامه نويس و بازيگر فرانسوي معروف به مولير پس از 13 سال به سفر به همراه ‏گروه نمايشي اش به پاريس بازمي گردد تا در تماشاخانه اي که پادشاه در اختيارش گذاشته، نمايشي بزرگ براي وي ‏اجرا کند. مولير که به عنوان يک کمدي نويس شهرت يافته، اين بار آرزو دارد تا در گونه تراژدي نمايشي نوشته و اجرا ‏کند، اما پادشاه و اطرافيانش فقط انتظار ديدن نمايشي تازه و کميک از او دارند. در کشاکش تصميم گيري براي نوشتن ‏نمايش تازه، نامه اي از بانويي محترم به دست وي مي رسد. نويسنده از او خواسته تا قبل از مرگ به ديدارش برود. اين ‏زن کسي نيست جز الميره ژوردان که مولير 13 سال پيش مجبور به ترک وي شده است. در آن زمان مولير نمايشگري ‏نه چندان موفق و مقروض بود. اما پس از زنداني شدن توسط يکي از طلبکاران، فرشته نجات در قالب پيشکار آقاي ‏ژوردان ثروتمند به سراغ وي آمده و در ازاي کمک به اجراي يک نمايش وي را مي رهاند. مولير بعد از رسيدن به ‏خانه مجلل ژوردان درمي يابد که اين ثروتمند تازه به دوران رسيده با وجود داشتن دختري دم بخت و همسري زيبا، دل ‏در گروي مارکيز جواني به نام سليمينه بسته و قصد دارد تا به وسيله اجراي نمايشي تک نفره در برابر وي دلش را به ‏چنگ آورد. اين کار بايد بسيار مخفيانه انجام شود، از اين موليردر لباس کشيش و تحت نام جعلي تارتوف به اهالي خانه ‏معرفي مي شود. اما اين کشيش قلابي سخت گير به زودي خود را اسير عشق بانوي خانه مي يابد...

‏چرا بايد ديد؟‎

‎لوران تيرار فيلمنامه نويس و کارگردان فرانسوي در دانشگاه نيويورک درس خوانده و از ستايش گران اسپيلبرگ است. ‏کارش را با بررسي فيلمنامه در وارنر آغاز کرده و سپس با کار در مجله استوديو روزنامه نگاري را نيز به کارنامه ‏خود افزوده است. پس از شش سال کار در اين ماهنامه و مصاحبه با سينماگران مختلف که در کتابي تحت عنوان "دوره ‏دکترا براي فيلمسازان: درس هاي خصوصي از مشهورترين کارگردان هاي دنيا" منتشر و با استقبال گسترده اي روبرو ‏شد. از 1997 کار در مطبوعات را رها و شروع به فيلمنامه نويسي کرد. پس از ساخت دو فيلم کوتاه در 1999 و ‏‏2000 اولين فيلم بلندش را به نام داستان زندگي ام نوشت و در سال 2004 آن را به فيلم برگرداند. در سال 2005 ‏فيلمنامه چگونه ازدواج کنيد و مجرد بمانيد را براي آلن شابات نوشت که با موفقيت کم نظيري روبرو شد. مولير دومين ‏فيلم بلند اوست که يکي از عظيم ترين و گران ترين محصولات تاريخ سينماي فرانسه تا امروز محسوب مي شود. يک ‏فيلم ملي و زندگي نامه مشهورترين کمدي نويس قرن هجدهم فرانسه در ترکيب با برداشتي آزاد از دو اثر وي به نام ‏تارتوف و ‏Le Bourgeois gentilhomme‏ که با دست و دلبازي هر چه تمام تر و صرف 16 ميليون يورو ساخته شده ‏است. ‏اما مولير تنها يک داستان عاشقانه پر ماجرا و خوش ساخت نيست. مولير فيلمي در ستايش از هنر بازيگري و ژانر ‏کمدي است. ژانري که هنوز هم در نظر بسياري به هنگام مقايسه با تراژدي و درام در مکاني پايين تر قرار مي گيرد. ‏چيزي که مولير نيز با گفتن "تئاتر واقعي يعني تراژدي" بر آن صحه مي گذارد. اما بعدها با تشويق الميره ژوردان راه ‏هايي براي ارتقاي منزلت اين ژانر ابداع مي کند. ‏فيلم مولير نيز به خوبي قادر است اشتباه بودن اين نظريه را اثبات کرده و ژان باتيست پوکلن را همسنگ ويليام شکسپير ‏اعلام کند. تنها کافي است به صحنه آموزش ژوردان توسط مولير-جايي که در نقش اسب هاي متفاوت بازي مي کند- ‏نگاه کنيد، تا عمق احترام فرانسوي ها را به هنر بازيگري دريابيد[در زبان فرانسه کمدين به معني بازيگر است]. ‏انتخاب بازيگران و چهره پردازي آنها در کنار فيلمبرداري و طراحي صحنه فخيم فيلم از نقاط قوت اثر است. شباهت ‏ظاهري رومن دوريس با مولير و بازي حيرت انگيز لوچيني در نقش ژوردان ساده لوح و هميشه بازنده تکان دهنده ‏است. شايد از تاثير انتقاد اجتماعي نمايش هاي مولير که در فيلم حکم پس زمينه را يافته اند، در گذر ساليان کاسته شده ‏باشد. اما تا زماني که آدمي بر روي کره زمين وجود دارد و مناسبات طبقاتي و خصلت هاي بشري چون حرص و آز ‏زنده اند، نمايشنامه هاي مولير و اين فيلم زنده خواهند ماند. دوستداران مولير دلايل کافي و متقن براي تماشاي فيلم تيرار ‏دارند، اما کساني که هنوز با اين هنرمند فرانسوي آشنا نيستند نيز بايد در تماشاي اين فيلم شتاب کنند!‏ژانر: کمدي.‏
براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا کليک کنيد
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال با کيفيت دی وی دی








شب هاي بلوبري من / My Blueberry Nights


کارگردان: وونگ کار واي. فيلمنامه: وونگ کار واي، لارنس بلاک بر اساس داستاني از کار واي. موسيقي: شيگرو ‏اومه باياشي. مدير فيلمبرداري: داريوش خنجي. تدوين: ويليام چانگ. طراح صحنه: ويليام چانگ. بازيگران: نورا ‏جونز[اليزابت]، جاد لا[جرمي]، ديويد استراتين[آرني]، ناتالي پورتمن[لسلي]، هکتور اي. لگوئيلوف[آشپز کافه]، ريچل ‏وايس[سو لاين]، چان مارشال[کاتيا]. 111 دقيقه. محصول 2007 هنگ کنگ، چين، فرانسه. نامزد نخل طلاي جشنواره ‏کن. ‏اليزابت پس از يک جدايي دردناک از محبوبش، تصميم گيرد تا براي پشت سر گذاشتن زندگي و خاطرات تلخ گذشته اش ‏در داخل آمريکا سفر کند. وي همزمان با کافه دار جواني به نام جرمي آشنا مي شود و براي درآوردن خرج سفر شروع ‏به پيشخدمتي مي کند. اليزابت در محل کار خود با مشتريان مختلفي-‏‎ ‎که آرزوهايشان بزرگ از خودشان است- آشنا مي ‏شود، از جمله يک افسر پليس غمگين و همسرش که او را به خاطر مردي ديگر ترک کرده و هنرپيشه اي که مرتباً ‏بدشانسي مي آورد و سعي دارد تا نظمي به کار خود بدهد. او پس از برخورد با اين افراد تنهايي عميق، خلاء و استرس ‏را شناخته و درمي يابد که سفر را بايد از اعماق روح خود آغاز کند...‏

چرا بايد ديد؟

شب هاي بلوبري من اولين فيلم انگليسي زبان وونگ کار واي است که با هزينه اي معادل 10 ميليون دلار توليد و اولين ‏بار در جشنواره کن سال گذشته به نمايش در آمد.‏وونگ کار واي متولد 1956 شانگهاي است. اما در 5 سالگي برادر و خواهرس را ترک و به هنگ کنگ مهاجرت ‏کرده است. تا 13 سالگي قادر نبود به لهجه اهالي هنگ کنگ[کانتوني] سخن بگويد. هرگز به دانشکده سينمايي نرفته و ‏فقط در يک دوره آموزش فيلمنامه نويسي شرکت کرده است. خودش مي گويد که شيوه روايت غير خطي اش را از ‏نويسنده آرژانتيني مانوئل پوئيگ و داستان ماجراي بوئنوس آيرس وي گرفته است. وي اولين فيلمساز چيني است که ‏چهار بار نامزد نخل طلا و برنده جايزه بهترين کارگرداني از جشواره کن شده است. بديهي است با چنين پيشينه اي رفتن ‏به سراغ آخرين کار توسط تماشاگري که تاکنون فيلمي از او نديده باشد، دشوار به نظر مي رسد. ‏اما بايد بگويم هراس به خود راه ندهيد، چون اين داگلاس سيرک هنگ کنگي در اولين فيلم بين المللي خود داستاني سر ‏راست را براي روايت برگزيده است. فيلمي شرح يک سفر روحي و جسمي است. داستان زني که با خود و زندگيش ‏مشکل دارد و براي رويارويي با آنها و يافتن پاسخ تصميم به سفر مي گيرد. او در طول سفر با افرادي مختلف برخورد ‏و پاسخ هايي براي سوال هايش درباره عشق و زندگي مي يابد. يک فيلم ساده، صميمي و خوش ساخت که مي تواند در ‏هر گوشه دنيا قابل درک و دريافت باشد. ‏شب هاي بلوبري من فيلمي است درباره قلبي زخمي و شروعي تازه، شرح يک سفري دراماتيک و اولين تجربه ‏بازيگري نورا جونز آوازخوان که شايد به قدرت فيلم هاي پيشين کار واي نباشد، اما بدون شک شما هم بايد سهم خود را ‏از کيک بلوبري او دريافت کنيد!‏Berry‏ در زبان انگليسي به ميوه هاي توت مانندي گفته مي شود که رنگ هاي مختلفي دارد و با آن مربا يا کيک مي ‏پزند. اما فرهنگ هاي دم دست و موجود ‏Blueberry‏ را ميوه قره قاط نام داده اند که براي عنوان فيلم بسيار دور از ‏ذهن است. بنابراين از ترجمه نام فيلم صرف نظر مي کنم و مي گويم که دليل نام گذاري فيلم کيک بلوبري است که در ‏اولين سکانس فيلم جرمي به اليزابت تعارف مي کندو مي گويد که تقريباً کمتر کسي از مشتريان او کيک بلوبري سفارش ‏مي دهند. ‏اليزابت: خوب مگه کيک بلوبري چشه؟‏جرمي: کيک بلوبري مشکلي نداره، فقط مردم نوع ديگه اي را انتخاب مي کنند. اين را نمي شود گردن بلوبري ‏انداخت...‏‎ ‎فقط هيچ کس اونو نمي خواد.‏اليزابت: صبر کن! من يه تيکه مي خوام.‏ژانر: درام، عاشقانه. ‏‏
براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا کليک کنيد
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال با کيفيت DVD)







شب متعلق به ماست / We Own the Night


نويسنده و کارگردان: جيمز گري. موسيقي: وويچک کيلار. مدير فيلمبرداري: خواکين باکا-آساي. تدوين: جان اکسلراد. ‏طراح صحنه: فورد ويلر. بازيگران: ژواکين فونيکس[رابرت"بابي" گرين]، اوا مندز[آمادا خوارز]، مارک ‏والبرگ[سروان جوزف"جو" گروسينسکي]، رابرت دووال[معاون رئيس پليس آلبرت"برت"گروزينسکي]، الکس ‏ويدوف[واديم نژينسکي]، دومينيک کولون[فردي]، دني هاچ[جامبو فالستي]، اولگ تاکتاروف[پاول لوبيارسکي]، موني ‏موشونوف[مارات بوژايف]، توني موسانته[سروان جک شاپيرو]. 117 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. نامزد نخل ‏طلاي جشنواره کن. ‏نيويورک، سال 1988. يک محموله بزرگ ماده مخدر در شهر پخش شده و با خود موجي از تبهکاري و خشونت بي ‏سابقه به همراه اورده است. نيروي پليس که از فقدان مواد قانوني لازم و از همه مهم تر اسلحه و نفرات رنج مي برد، ‏قادر به جلوگيري از قاچاق چيان مسلح نيست. کار به جايي رسيه که هر ماه حداقل دو پليس کشته مي شود. جنگي که ‏آغاز شده به زودي دامن گنهکار و بيگناه را با هم مي گيرد. تبهکاران که کلوب شبانه اي در برايتون بيچ متلعق به ‏مارات بوژايف را پاتوق خود کرده اند، سعي دارند مدير آنجا-‏‎ ‎رابرت‎ ‎‏"بابي" گرين- را به سوي خود جذب کنند. اما ‏بابي با تمام قوا تلاش مي کند از دنياي تبهکاران فاصله گرفته و خود را درگير کارهاي کثيف نکند. بابي با وجود اين که ‏طرز زندگي دور از عرفي دارد، اما سخت دل بسته دوست دخترش آماداست و تنها رويايش راه انداختن کلوب تازه اي ‏در منهتن است. اما پدر- معاون رئيس پليس آلبرت"برت"گروزينسکي- و برادرش- سروان جوزف"جو" گروسينسکي- ‏که در خدمت نيروي پليس هستند، از وي مي خواهند تا خود را از اين دنيا بيرون بکشد. بابي مخالفت مي کند و در حمله ‏افراد برادرش به کلوب دستگير مي شود. جو خيلي زود بابي را آزاد مي کند، اما در بازگشت به خانه هدف گلوله ‏تبهکاران قرار مي گيرد. همه چيز عليه بابي است، و همين امر باعث مي شود تا سرانجام بابي طرفي اختيار کند. جو در ‏بيمارستان بستري است و بابي با کمک يکي از همکاران پدرش سعي مي کند تا ردي از پناهگاه قاچاقچيان مواد پيدا کند. ‏محل بسته بندي و توزيع مواد کشف مي شود، اما پليس ناچار مي شود واديم نژينسکي-‏‎ ‎خواهر زاده بوژايف و يکي از ‏خطرناک ترين تبهکاران روس- را پس از دستگيري رها کند. قاچاق چيان روس که خبرچين بودن بابي را دريافته اند، ‏سعي کنند تا او را از ميان بردارند. بابي که به خدمت نيروي پليس در آمده، شاهد کشته شدن پدرش توسط آنها مي شود. ‏اما وقايع هولناک بزرگ تري نيز در راه هستند....

‏چرا بايد ديد؟

جيمز گري متولد 1969 را با اولين فيلمش اودساي کوچک شناختيم. فيلمي که در 24 سالگي آن را کارگرداني کرده ‏بود، اما حاصل کارش فيلمي به غايت خوش ساخت و تيره درباره روابط ميان مافياي روس در آمريکا بود. اودساي ‏کوچک از سوي منتقدان تحسين شد و جايزه شير نقره اي جشنواره ونيز را ربود. همه منتظر بودند تا گري بلافاصله و ‏به پشتوانه اين توفيق دست به کار ساختن فيلم بعدي شود. اما زمان گذشت و درست زماني که همه جيمز گري را ‏فراموش کرده بودند با فيلم محوطه/ياردز [2000]‏‎ ‎بازگشت. ‏گري در نيويورک[کوئينز] بزرگ شده و در مدرسه سينمايي دانشگاه جنوب کاليفرنيا درس خوانده است. تصميم داشت تا ‏نقاش شود، ولي در نوجواني با فيلم کاپولا آشنا شد و راه خود را عوض کرد. پدر و مادرش از مهاجران روس هستند و ‏هر سه فيلمي که ساخته در محيطي مي گدرند که او به خوبي مي شناسد. [ياردز را در محله اي ساخته که خود در آن ‏بزرگ شده است]. گري تاکنون دو بار براي فيلم هاي ياردز و شب متعلق به ماست نامزد دريافت نخل طلاي جشنواره ‏کن بوده است. او هم اکنون سرگرم کار روي فيلم بعدي خود به نام دو عاشق است که امسال به نمايش در خواهد آمد. ‏شب از آن ماست که نام خود را از شعار پليس نيويورک در دهه 1980 گرفته[به عنوان قولي به مردم براي کنترل ‏کارهاي غير قانوني که در شب انجام مي گيرد، از جمله تجارت مواد مخدر]است، شايد در مقايسه با قول هاي شرقي ‏ديويد کراننبرگ خشونت زيادي از مافياي روس را به نمايش نمي گذارد. البته هدف گري همچون دو فيلم پيشين خود نيز ‏بيشتر نمايش تراژدي زندگي دو مرد در دو سوي قانون است که در اودساي کوچک از وراي رابطه دو برادر به بهترين ‏وجه روايت کرده بود. محوطه/ياردز نيز آن در رابطه ميان دو دوست تصوير مي کرد و اينک بار ديگر دو برادر که ‏ظاهراً در دو سوي قانون قرار دارند و يکي از آنها بايد وفاداري خود به خانواده اش و درستکاري اش را نيز اثبات کند. ‏خط قصه بعد از تماشاي از دست رفتگان اسکورسيزي که قصه اي مشابه داشت، اندکي تکراري به نظر مي رسد.‏اما شب متعلق به ماست يک فيلم 21 ميليون دلاري با بازي هاي خوب، فيلمبرداري درخشان و پيرنگ هاي فرعي ‏جذاب-مانند رابطه واقعاً عاشقانه آمادا و بابي- و کار چيره دستانه گري با صدا و تصوير است که سبب مي شود تا فيلم ‏را به عنوان يک کار جنايي بسيار خوش ساخت تا انتها دنبال کنيد. فقط تنها نتيجه اي که شايد بگيريد اين است: نبرد ‏براي کنترل شب بيهوده است!‏ژانر: جنايي، درام، مهيج. ‏
براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا کليک کنيد
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال با کيفيت DVD)
http://rapidshare.com/files/95578197/WOTN.DVDRip.part1.rar http://rapidshare.com/files/95578076/WOTN.DVDRip.part2.rar http://rapidshare.com/files/95578006/WOTN.DVDRip.part3.rar http://rapidshare.com/files/95578460/WOTN.DVDRip.part4.rar http://rapidshare.com/files/95577986/WOTN.DVDRip.part5.rar http://rapidshare.com/files/95578003/WOTN.DVDRip.part6.rar http://rapidshare.com/files/95578319/WOTN.DVDRip.part7.rar http://rapidshare.com/files/95561553/WOTN.DVDRip.part8.rar
رمز فايل: ندارد

ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد تر


The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford
کارگردان: اندرو دومينيک. فيلمنامه: اندرو دومينيک بر اساس داستاني از ران هنسن. موسيقي: نيک کيو، وارن اليس. ‏مدير فيلمبرداري: راجر ديکينز. تدوين: کرتيس کلايتون، ديلن تيچنور. طراح صحنه: پاتريشيا نوريس. بازيگران: براد ‏پيت[جسي جيمز]، مري لوئيز پارکر[زي جيمز]، بروکلين پرولکس[مري جيمز]، داستين بالينجر[تيم جيمز]، کيسي ‏افلک[رابرت فورد]، سام راکول[چارلي فورد]، سم شپرد[فرانک جيمز]، گرت ديلاهانت[اد ميلر]، پل اشنايدر[ديک ‏ليديل]. 160 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. نام ديگر: ‏The Assassination of Jesse James‏. نامزد جايزه بهترين ‏بازيگر نقش مکمل مرد/افلک از انجمن منتقدان رسانه ها. برنده جايزه بهترين فيلمبرداري و نامزد جايزه بهترين ‏موسيقي و بازيگر نقش مکمل مرد از مراسم انجمن منتقدين شيکاگو، برنده جايزه بهترين فيلمبرداري از مراسم انجمن ‏منتقدان دالاس فورت ورث، نامزد گولدن بهترين بازيگر نقش مکمل مرد/افلک، نامزد جايزه بهترين بازيگر/افلک و ‏بهترين فيلم سال از مراسم انجمن منتقدان فيلم لندن، برنده جايزه بهترين بازيگر نقش مکمل مرد از انجمن ملي منتقدان ‏آمريکا، برنده جايزره بهترين فيلم، بهترين بازيگر نقش مکمل مرد از انجمن منتقدان فيلم سن فرانسيسکو، برنده جايزه ‏بهترين بازيگر نقش مکمل مرد و نامزد بهترين طراحي صحنه، بهترين فيلمبرداري و بهترين موسيقي از مراسم ‏ساتلايت، نامزد جايزه بهترين بازيگر نقش مکمل مرد از مراسم اتحاديه بازيگران سينما، برنده جايزه بهترين بازيگر و ‏نامزد شير طلايي از جشنواره ونيز. ‏سال 1881. جسي جيمز 34 ساله پس از 14 سال غارت قطارها، بانک ها و دليجان ها در حال کشيدن نقشه سرقتي ‏تازه و همزمان دور ماندن از تير رس جايزه بگيراني است که در صدد شکار اويند. همکار ثابت اش-برادر بزرگترش ‏فرانک او را ترک کرده تا زندگي آرامي براي خود دست و پا کند. جسي براي سرقت آخر نياز به افرادي تازه دارد، اما ‏نمي داند به چه کسي مي تواند اطمينان کند. تنها افراد در دسترس خلاف کاراني خرده پا به نام برادران فورد هستند، اما ‏اعتماد جيمز به رابرت فورد که خود را شيفته وي اعلام مي کند، به بهاي زندگي جسي جيمز تمام مي شود.‏چرا بايد ديد؟يک وسترن زيبا، قوي، حماسي و شاعرانه درباره سرنوشت تراژيک مردي که هنوز بسياري بر سر ياغي يا قهرمان ‏بودن وي اختلاف دارند. مردي که سرنوشتي همچون تراژدي هاي يوناني را زيست و از پشت توسط مردي که به او ‏اطمينان کرده بود، تير خورد. ‏ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد ترسو يکي از بهترين نمونه ها براي بازيافت ژانري از دست رفته است، آن هم در ‏زمانه اي که به نظر مي آيد همه قصه ها ديگر گفته شده است. پس بايد قصه هاي کهن را با توسل به ابزار روزآمد ‏روايت کرد. اتفاقي که در دهه 1970 براي گونه وسترن افتاد و کساني چون رابرت آلتمن با مک کيب و خانم ميلر، ‏ترنس ماليک با روزهاي بهشت و دروازه بهشت، سام پکين پا با پت گرت و بيل د کيد، کلينت ايستوود با جوزي ولز ‏ياغي، جان ميليوس با جرميا جانسون و... کوشيدند تا خوني تازه در رگ هاي آن جاري کنند. ‏سينماي آمريکا که هميشه از فقدان پيشينه تاريخي رنج برده، دستمايه لازم براي ساخت فيلم هاي تاريخي و حماسي- و ‏حتي در ابعاد بزرگ تر اسطوره سازي- را در ميان حوادث دويست سال پيش جست و جو کرده است. بديهي است در ‏سينماي کشوري که ژانر وسترن بومي ترين گونه آن محسوب مي شود، قهرماناني غير از مردان قانون و ياغيان وجود ‏ندارند. سينماي آمريکا اما به ياغيان هميشه بيشتر دلبستگي داشته و کوشيده تا چهره اي اسطوره اي از آنان ترسيم کند. ‏افرادي همچون بيلي د کيد قانون شکني که اصولاً شکل گيري اسطوره اش را مديون سينماست، يا بوفالوبيل که شهرت ‏سوئي در از ميان بردن سرخ پوست ها و بوفالوها دارد، بل استار تنها ياغي زن در جمع مردان و از همه مهم تر جسي ‏جيمز که جوانمرگ شد[پديده محبوب اسطوره سازان آمريکايي] و هنوز نزاع بر سر راهزن يا قهرمان بودنش ادامه ‏دارد. همه اين افراد و بسياري ديگر خيلي زود به سينما راه پيدا کردند. شايد بوفالو بيل و جسي جيمز خوش اقبال ترين ‏شان بودند. ويليام فردريک کودي مشهور به بوفالوبيل که خود وارد حرفه سرگرمي سازي شده بود، بعدها نقش خود را ‏در برابر دوربين بازي کرد. چند سال پس از او، تنها فرزند جسي جيمز نيز نقش پدر را در دو فيلم بازآفريني نمود و ‏اينک تعداد فيلم هايي که شخصيت جسي جيمز در آن به نوعي حضور داشته به رقم 71 رسيده است. ‏ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد ترسو آخرين آنهاست که بر اساس رمان ران هنسن ساخته شده و قصد دارد تا ‏زندگي خصوصي مشهورترين ياغي آمريکايي به تصوير بکشد. اما بيهوده است اگر بگويم که فيلم به همان اندازه که به ‏جسي جيمز تعلق دارد، متعلق به رابرت فورد نيز هست. داستان دو مرد؛ يکي ترسو که در حسرت افسانه شدن مي ‏سوزد و ديگري که افسانه است، اما مي داند اينها را به قيمت چهره خشونت بارش و خوني که دستانش را سرخ کرده، ‏به دست آورده است. فيلم نمايشگر تلاقي راه اين دو مرد است. نمي خواهم بر قضاوت شما قبل از ديدن فيلم تاثير گذاشته ‏باشم، اما راهي که رابرت فورد ترسو براي به دست آوردن شهرت انتخاب کرد چيز تازه اي نبود. اتفاقي که بعدها در ‏حق خودش تکرار شد تا مردي ديگر لقب"قاتل مردي که جسي جيمز را کشت" به دست آورد!‏اندرو دومينيک متولد 1967 ولينگتون، نيوزيلند است. اما از دو سالگي در استراليا زندگي کرده و در سال 1988 از ‏مدرسه سينمايي سوينبورن شهر ملبورن فارغ التحصيل شده است. اولين فيلمش قصاب را در سال 2000 بر اساس ‏زندگي مارک براندون تبهکار بدنام استراليايي ساخت که براي او بازيگر اول فيلمش-اريک بانا- شهرتي قابل توجه به ‏ارمغان آورد. ترور جسي جيمز پس از 7 سال وقفه، دومين فيلم او محسوب مي شود. فيلمبرداري ترور جسي جيمز در ‏سال 2005 تمام شد، اما تدوينش دو سال طول کشيد. و زماني به نمايش در آمد که دومينيک سرگرم کار روي سومين ‏فيلمش است. ‏ترور جسي جيمز توسط رابرت فورد ترسو يک وسترن 30 ميليون دلاري است که سه نام بزرگ در تهيه آن سهم داشته ‏اند[براد پيت، ريدلي اسکات و توني اسکات]. فيلمي که از نظر سبک تصويري بسيار شبيه به آثار ترنس ماليک از کار ‏در آمده و مي تواند سرآغازي تازه براي ژانر وسترن باشد. پس غفلت از تماشاي آن امري نابخشودني است!‏ژانر: زندگي نامه، جنايي، درام، وسترن. ‏
براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا کليک کنيد
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال با کيفيت DVD)
http://rapidshare. com/files/ 86267248/ sph-taojessej- cd1.part1. rar
http://rapidshare. com/files/ 86266977/ sph-taojessej- cd1.part2. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265860/ sph-taojessej- cd1.part3. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265893/ sph-taojessej- cd1.part4. rar
http://rapidshare. com/files/ 86266608/ sph-taojessej- cd1.part5. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265907/ sph-taojessej- cd1.part6. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265795/ sph-taojessej- cd1.part7. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265649/ sph-taojessej- cd1.part8. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265930/ sph-taojessej- cd2.part1. rar
http://rapidshare. com/files/ 86267405/ sph-taojessej- cd2.part2. rar
http://rapidshare. com/files/ 86265773/ sph-taojessej- cd2.part3. rar
http://rapidshare. com/files/ 86266937/ sph-taojessej- cd2.part4. rar
http://rapidshare. com/files/ 86266917/ sph-taojessej- cd2.part5. rar
http://rapidshare. com/files/ 86266838/ sph-taojessej- cd2.part6. rar
http://rapidshare. com/files/ 86266945/ sph-taojessej- cd2.part7. rar
رمز فايل: ندارد

15 وب که دنیا را متحول کرد !

نزدیک به سه دهه از راه‌اندازی وب جهانی می‌گذرد، اما هیچ‌کس به درستی از گستردگی و وسعت این پدیده بزرگ و متحول کننده آگاه نیست؛ هرچند طی جدیدترین مطالعات، برآورد محققان حاکی از وجود ۴۰ میلیارد صفحه وب در سطح جهان است. با وجود پیشرفت خیره‌کننده در توسعه وب جهانی،‌ بسیاری از ما پیشینه‌ و گذشته آن را به فراموشی سپرده‌ایم اما کافی است نگاهی به دنیای ۱۵ سال قبل بیندازیم. آمازون یک رودخانه بزرگ در جنوب آفریقا و Ryanair نام خطوط هوایی ایرلند بود که به مکان‌هایی پرواز می‌کرد که هیچ‌کس نامی‌ از آن نشنیده بود؛ یاهو نیز واژه‌ای برگرفته از سفرهای گالیور بود و گوگل اشاره به رقم بسیار بزرگ ریاضی داشت؛ eBay نیز نوعی خط نگارشی بود و ... اما امروزه هریک از آنها قدرت بزرگی در دنیای وب محسوب می‌شوند که نمی‌توان از تحولی که در جهان اینترنت ایجاد کرده‌اند به سادگی گذشت؛ روزنامه معتبر و قدیمی‌ گاردین انگلیس پانزدهمین سال راه‌اندازی وب‌سایت خبری خود را جشن می‌گیرد و به همین مناسبت اقدام به معرفی ۱۵ سایت برتر جهانی کرده است که به معنای واقعی کلمه، دنیای وب را متحول کرده‌اند و در اینجا به آنها اشاره می شود کلمات کلیدی: وب سایت نزدیک به سه دهه از راه‌اندازی وب جهانی می‌گذرد، اما هیچ‌کس به درستی از گستردگی و وسعت این پدیده بزرگ و متحول کننده آگاه نیست؛ هرچند طی جدیدترین مطالعات، برآورد محققان حاکی از وجود ۴۰ میلیارد صفحه وب در سطح جهان است. با وجود پیشرفت خیره‌کننده در توسعه وب جهانی،‌ بسیاری از ما پیشینه‌ و گذشته آن را به فراموشی سپرده‌ایم اما کافی است نگاهی به دنیای ۱۵ سال قبل بیندازیم. آمازون یک رودخانه بزرگ در جنوب آفریقا و Ryanair نام خطوط هوایی ایرلند بود که به مکان‌هایی پرواز می‌کرد که هیچ‌کس نامی‌ از آن نشنیده بود؛ یاهو نیز واژه‌ای برگرفته از سفرهای گالیور بود و گوگل اشاره به رقم بسیار بزرگ ریاضی داشت؛ eBay نیز نوعی خط نگارشی بود و ... اما امروزه هریک از آنها قدرت بزرگی در دنیای وب محسوب می‌شوند که نمی‌توان از تحولی که در جهان اینترنت ایجاد کرده‌اند به سادگی گذشت؛ روزنامه معتبر و قدیمی‌ گاردین انگلیس پانزدهمین سال راه‌اندازی وب‌سایت خبری خود را جشن می‌گیرد و به همین مناسبت اقدام به معرفی ۱۵ سایت برتر جهانی کرده است که به معنای واقعی کلمه، دنیای وب را متحول کرده‌اند و در اینجا به آنها اشاره می‌شود:
● eBay.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۵ در آمریکا توسط "پیر امیدیار" ▪ تعداد اعضا: ۱۶۸ میلیون نفر ▪ نوع سرویس‌دهی: مرکز خرید و مزایده آنلاین یکی از بزر‌گ‌ترین وب‌سایت‌های اینترنتی که به کاربران امکان خرید و فروش هرکالایی را می‌دهد؛ شهروندان انگلیسی بیش‌تر از هر وب‌سایت دیگری به آن مراجعه می‌کنند، به طوری که بیش از ۱۰ میلیون عضو انگلیسی دارد و دو سرویس پرداخت آنلاین paypal و skype متعلق به آن است.
● wikipedia.com
▪ راه‌اندازی: سال ۲۰۰۱ در آمریکا توسط "جیمی ‌ولز" ▪ تعداد مراجعه‌کننده: ۹۱۲ هزار نفر در روز ▪ نوع‌سرویس‌دهی: لغت‌نامه آنلاین اگرچه اولین لغت‌نامه اینترنتی در جهان نیست، اما نخستین لغت‌نامه رایگان آنلاین است که همه امکان دسترسی و ویرایش آن را دارند،‌ به طوری که کاربران می‌توانند اقدام به تصحیح یا اضافه کردن مدخل کنند که در مدت چند ثانیه،‌ نرم‌افزار لغت‌نامه را به‌روز می‌کند.
● napster.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۹ در آمریکا توسط "شاون فانینگ" ▪ تعداد اعضا: ۵۰۰ هزار مشترک پولی ▪ نوع سرویس‌دهی: سایت اشتراک فایل هدف اصلی دانشجوی دانشگاه بوستون آمریکا از طراحی این وب‌سایت، به اشتراک گذاشتن فایل‌های موسیقی بود. اوج محبوبیت "نپ‌استر" در سال ۲۰۰۰ بود که بیش از ۷۰ میلیون نفر در آن عضویت رایگان داشتند؛ اما ورشکستگی آن موجب شد تا پس از آن کاربران اقدام به پرداخت مبالغی برای دانلود قطعات موسیقی کنند.
● youtube.com
▪ راه‌اندازی: سال ۲۰۰۵ در آمریکا توسط "چاد هورلی"، "جواد کریم" و "استیون چن" ▪ میزان مراجعه: ۱۰۰ میلیون کلیپ در روز ▪ نوع سرویس‌دهی: سایت اشتراک ویدئویی کارمندان سابق شرکت eBay فکر آن را نمی‌کردند که با راه‌اندازی این وب‌سایت در فوریه ۲۰۰۵ آن را به یکی از محبوب‌ترین سایت‌های اینترنتی تبدیل کنند، به طوری که اکنون روزانه ۱۰۰ میلیون کلیپ آن مورد تماشای کاربران قرار می‌گیرد؛ نمایش ویدیوهای موسیقی قدیمی ‌و رخدادهای ورزشی قرن هفدهم از امکانات ویژه آن است و علاوه بر آن،"یوتیوب" محلی شناخته ‌شده برای بروز استعداد کارگردان‌های آماتور است.
● blogger.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۹ در آمریکا توسط "ایوان ویلیامز" ▪ تعداد اعضا: ۵/۱۸ میلیون نفر ▪ نوع سرویس‌دهی: سیستم راه‌اندازی وبلاگ در حال حاضر تعداد دقیق بلاگ‌های موجود در جهان مشخص نیست، اما میلیون‌ها بلاگ اکنون کاربران را وارد خانه‌های شخصی آنلاین کرده‌اند و در هر دقیقه یک بلاگ راه‌اندازی می‌شود و این انقلاب اینترنتی را باید مدیون blogger دانست که ایده اولیه بلاگ را در ذهن کاربران ایجاد کرد.
● Friendsreunited.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۱ در انگلیس توسط استیو و جولی پانک هورست ▪ تعداد اعضا: ۱۵ میلیون نفر ▪ نوع سرویس‌دهی: وب سایتی برای گردهم آوردن همکلاسی‌های قدیم گرچه در ابتدای راه‌اندازی تعداد مراجعان به این سایت به زحمت دو رقمی ‌می‌شد، اما محبوبیت آن چنان سریع افزایش یافت که در سال ۲۰۰۱ به علت میزان بالای مراجعه، تنها سرور آن از کار افتاد. هم اکنون هزاران کاربر بطور همزمان از آن استفاده می‌کنند و این نتیجه تلاش زوجی است که برای راه‌اندازی آن ۱۸ ساعت در روز سختی کشیدند. ● Drudgereport.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۴ در آمریکا توسط "مت دراج" ▪ میزان مراجعه: ۸ تا ۱۰ میلیون صفحه در روز ▪ نوع سرویس‌دهی: سایت خبری درابتدا تنها به عنوان بولتن خبری ایمیل کار خود را آغاز کرد، اما اکنون به یکی از پرنفوذترین رسانه‌های خبری در سیاست‌گذاری آمریکا تبدیل شده و در طول ۱۲ ماه گذشته بیش از ۵/۳ میلیارد مراجعه داشته است و اولین منبع آنلاین اخبار فوری به شمار می‌آید.
● Myspace.com
▪ راه‌اندازی: سال ۲۰۰۳ در آمریکا توسط "تام اندرسون" و "کریس دی ولف" ▪ تعداد کاربران: ۱۰۰ میلیون نفر ▪ نوع سرویس‌دهی: سایت شبکه اجتماعی از محبوبیت "مای اسپیس" همین بس که میزان مراجعه به آن در انگلیس از شبکه خبری BBC نیز بیش‌تر است. این وب سایت ۱۰۰ میلیون عضوی، تمامی ‌ویژگی‌های جوامع اینترنتی را دارد و به کاربران امکان برنامه‌ریزی برای رخدادها را می‌دهد. "مای‌اسپیس" اکنون چهارمین وب‌سایت پربیننده در جهان است که امکان آپلود و گوش‌ کردن به موسیقی را می‌دهد و اکنون ۲/۲ میلیون گروه موسیقی و خواننده جذب آن شده‌اند.
● Amazon.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۴ در آمریکا توسط "جف بزوس" ▪ تعداد کاربران: بیش از ۳۵ میلیون نفر از ۲۵۰ کشور جهان ▪ نوع‌سرویس‌دهی: فروشگاه اینترنتی، عمدتا کتاب، CD , DVD بزرگ‌ترین فروشگاه کتاب جهان است که ابتدا "کادابرا" نام داشت، اما نام آمازون به عنوان چیزی غیر قابل ‌توقف و بزرگ برای آن انتخاب شد که اکنون درآمد هفت میلیارد دلاری آن در سال به خوبی اثبات کننده نام آن است. موفقیت آمازون تا جایی پیش رفت که موسس آن در سال ۱۹۹۹ از سوی مجله آمریکایی "تایم" مرد سال جهان لقب گرفت.
Slashdot.org ▪
راه‌اندازی: سال ۱۹۹۷ توسط "راب مالدا" ▪ تعداد کاربران: ۵/۵ میلیون نفر در ماه ▪ نوع‌سرویس‌دهی: وب‌سایت اخبار فناوری یکی از وب‌سایت‌های شلوغ و پرترافیک جهان که امکان گفت‌وگو و بحث برای متخصصان و دانشمندان را فراهم ساخته و منبع مرجع اخبار فناوری محسوب می‌شود. بیش‌تر قسمت‌های سایت توسط کاربران نوشته و تنظیم می‌شود و برخی مواقع اظهارنظرهای کاربران در خصوص یک موضوع، از ۱۰ هزار مورد نیز می‌گذرد.
● Salon.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۵ در آمریکا توسط "دیوید تالبوت" ▪ تعداد کاربران: ۵/۲ میلیون تا ۵/۳ میلیون بازدیدکننده در ماه ▪ نوع سرویس‌دهی: مجله اینترنتی اولین وب‌سایت جهان که به‌دست چند روزنامه‌نگار و با هدف ترویج روزنامه‌نگاری آنلاین راه‌اندازی شد. مقالات و یادداشت‌های این سایت در خصوص مرگ پرنسس دایانا و رسوایی اخلاقی بیل کلینتون همچنان در یادها‌ زنده است. استفاده از آن به صورت حق اشتراک است.
● Craigslist.org
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۵در آمریکا توسط "کریگ نیومارک" ▪ میزان مراجعه: چهار میلیارد صفحه در ماه ▪ نوع سرویس‌دهی: یک وب‌سایت ویژه برای جوامع شهری آنلاین یکی از ساده‌ترین وب‌سایت‌های اینترنت است و البته یکی پرقدرت‌ترین آنها. سادگی آن از این جهت است که تنها‌ یک تابلوی اعلانات رایگان است، اما محبوبیت آن که قدرت‌اش را چشمگیر ساخته است به خاطر مواردی از جمله اجاره آپارتمان، فروش خودرو، پیدا کردن کار، گذراندن اوقات فراغت و غیره است. در این سایت به همگی سوالات پاسخ داده می‌شود و به طور کلی این سایت زندگی شهری را در آمریکا متحول کرده است.
● Google.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۸ در آمریکا توسط "لری پیج" و "سرگئی برین" ▪ میزان مراجعه: یک میلیارد جست‌وجو در روز ▪ نوع‌سرویس‌دهی: جست‌وجوی اینترنتی، منبع خبری و ... هم اکنون، نام گوگل به لطف شهرت بی‌نظیر آن، به عنوان یک فعل جدید در لغت‌نامه آکسفورد قرار داده شده است. گوگل بزرگ‌ترین موتور جست‌وجوی اینترنتی در جهان است که سریع‌ترین رشد را در میان سایر شرکت‌های جهان داشته و ارزش سهام آن اکنون فراتر از ۱۳ میلیارد دلار است؛ سرویس‌های متعدد پست الکترونیکی (Gmail)، سرویس نقشه (google map)، مقایسه قیمت (froogle)، تلفن رایگان (Google Talk) و غیره، آن را به دومین وب‌سایت پرمراجعه جهان تبدیل کرده است.
● Yahoo.com
▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۴ در آمریکا توسط "دیوید فلیو" و "جری یانگ" ▪ تعداد کاربران: ۴۰۰ میلیون نفر ▪ نوع سرویس‌دهی: پورتال اینترنت و سازمان رسانه‌ای یاهو با ۴/۳ میلیارد صفحه مراجعه در روز، بالاترین تعداد بازدیدکننده اینترنت را در جهان دارد. سرویس‌های پیام فوری، اخبار و ایمیل آن در جهان بالاترین سطح محبوبیت را دارند و گوگل تنها رقیب جدی یاهو محسوب می‌شود. ● Easyjet.com ▪ راه‌اندازی: سال ۱۹۹۵ در انگلیس توسط "‌هاجی لوآنو" ▪ تعداد کاربران: ۳۰ میلیون مسافر در سال گذشته ▪ نوع سرویس‌دهی: هزینه خطوط هوایی اولین مکان آنلاین برای رزرو بلیط هواپیما که در ابتدا تصور نمی‌شد بتواند تعداد کافی مسافر برای پروازهواپیماها تدارک ببیند. در این سایت علاوه بر رزرو بلیط، می‌توان هتل محل اقامت، اجاره خودرو در شهر مقصد و دیگر خدمات مربوطه را به صورت آنلاین انجام داد.

اردوگاه مسيح / Jesus Camp



فیلم مستند و جدید «اردوگاه مسیح»، که در اینجا براي دانلود قرار داده شده، فاش می‏کند که جمهوری‏خواهان و محافظه ‏کاران جدید حاکم بر کاخ سفید، چگونه از مذهب و کودکان کم سن و سال در راستای اغراض دنیوی و منافع سیاسی خود بهره‏برداری می‏کنند. آنچه برای مخاطب اهمیت درجه اول دارد، اطلاعات بکر و غیرقابل کتمانی است که فیلم در مورد وجود اردوگاه‏های شست‏وشوی مغزی کودکان در آمریکا به دست می‏دهد. کرستن ای.پاورز چکیده: فیلم مستند و جدید «اردوگاه مسیح»، که در این مقاله به نقد کشیده شده است، فاش می‏کند که جمهوری‏خواهان و محافظه‏کاران جدید حاکم بر کاخ سفید، چگونه از مذهب و کودکان کم سن و سال در راستای اغراض دنیوی و منافع سیاسی خود (و در واقع، منافع اقتصادی شرکت‏های بزرگ صنعتی - نظامی آمریکا) بهره‏برداری می‏کنند. نویسنده هر چند می‏کوشد در طی نقد خود، از ارزش و سندیت این فیلم بکاهد و پروتستان‏های انجیلی را از تندروی تخطئه نماید، ولی آنچه برای مخاطب اهمیت درجه اول دارد، اطلاعات بکر و غیرقابل کتمانی است که فیلم در مورد وجود اردوگاه‏های شست‏وشوی مغزی کودکان در آمریکا به دست می‏دهد. مهاتما گاندی زمانی گفت، اگر مسیحیان براساس ایمان خود می‏زیستند، هیچ هندویی در هندوستان باقی نمی‏ماند. او می‏دانست، عقاید بنیادی مسیحیت - مثل جنگ با فقر، مواظبت از کودکان، عشق ورزیدن به دشمن خود، دوری جستن از مادیات و فروتنی کردن - چه قدر نیرومند هستند. اگر کسی خود را مسیحی می‏نامد، واقعاً باید از این عقاید تبعیت کند. فیلم جدید و مستند «اردوگاه مسیح»، مربوط به یک اردوگاه تابستانی در داکوتای شمالی است که در آنجا به کودکان شش ساله برای تبدیل شدن به یک سرباز فداکار مسیحی در «ارتش خدا» آموزش داده می‏شود. این اردوگاه به عنوان نمونه مکانی است که احساسات فردی در آن به عالی‏ترین درجات می‏رسد. این فیلم توسط هیدی اوین و راشل گاردی ساخته شد. این دو نفر همچنین کارگردانی فیلم «کودکان باراکا» را که سر و صدای زیادی به پا کرد، بر عهده داشتند؛ این فیلم در جشنواره فیلم «تریبکا» در سال 2006 - که در آنجا جایزه ویژه هیأت داوران را از آن خود کرد باعث تحسین و بهت بینندگان شد. این دو کارگردان، روابط متقابل و روزمره جهانی را ماهرانه تسخیر کردند. این شیوه برای بسیاری از بینندگان فیلم بیگانه است: در آن کودکانی را می‏بینید که به زبان خود، از «تولد دوباره»شان در پنج سالگی سخن می‏گویند. ستاره این فیلم پاستور بکی فیشر است؛ کسی که درباره مأموریت وحشت‏آور «کودکان روی آتش» اردوگاهش چنین توضیح می‏دهد: «من می‏خواهم جوانان متعهد شوند که جان خود را برای «گاسپل» فدا کنند، همان‏طور که در پاکستان چنین می‏کنند.» در این اردوگاه از کودکان پرسیده می‏شود: «چند نفر از شما می‏خواهند جانشان را برای مسیح بدهند؟» از هر طرف سریعاً دستان کوچک به هوا می‏رود. به آنها گفته می‏شود: «ما مجبوریم که قدرت دشمن دولت را در هم شکنیم.» بکی فریاد می‏کشد: «معنی جنگ این است! آیا شما در آن شرکت می‏کنید یا نه؟» دستان کوچک بیشتری به هوا می‏رود. این دو کارگردان ما به «پرچم مسیحی اعلام وفاداری می‏کنند» و به یک بازی ویدئویی تحت نام «ماجرای خلقت مشغول هستند، فیلمی که در آن، فرضیه تکامل رد می‏شود. یک مادر به کودکانش در تکالیف مدرسه کمک می‏کند و به آنها می‏گوید: که «گرم شدن زمین واقعی نیست. علم چیزی را ثابت نمی‏کند.» سپس این فیلم ما را به محوطه اردوگاه برمی‏گرداند. در آنجا کودکان برای آموزش روزانه خود جمع شده‏اند. ناگهان، مشاور اردوگاه یک مقوای برش داده به شکل یک انسان را جلوی گروه قرار می‏دهد: این تصویر مسیح نیست، بلکه تصویر «جرج بوش» است. همه کف می‏زنند و بکی بچه‏ها را تشویق می‏کند که «به رئیس‏جمهور سلام بدهند». بکی مدعی می‏شود: «رئیس‏جمهور بوش از اینکه یک مسیحی است، افتخار می‏کند.» آمار تعداد خیره‏کننده «پروتستان‏ها»ی ایالات متحده در سراسر فیلم برجسته می‏شود. این فیلم می‏خواهد به‏طور تلویحی بگوید که بکی و دیگر کسانی که با وی در اردوگاه هستند، نگاهی گذرا و سطحی در مورد کارهای پنهانی «جنبش پروتستان»، به ما ارایه می‏کنند. اما شاید ارزش داشته باشد که این سؤال از افکار عمومی پرسیده شود، آیا 100 میلیون آمریکایی که خودشان را پروتستان می‏نامند، همین مارش (جنگ) را می‏زنند؟ پت روبرتسون، جری فالول و جیمز دابسون علاقمند هستند که نشان دهند، این گروه به عنوان یک جمع یکپارچه، تحت کنترل انحصاری و بی‏چون و چرای محافظه‏کاران هستند. هر چند قدرت مذهب را در انتخابات نمی‏توان کتمان کرد، ولی دموکرات‏ها هم نباید فرض کنند که همه و یا اکثریت پروتستان‏ها به طور طبیعی به سمت جناح جمهوری‏خواهان می‏غلطند. هر چند در این فیلم هرگز فاش نشد، ولی باید گفت که اردوگاه مسیح در حقیقت، یک اردوگاه «پنتکاستل» است که آن را حتی در درون جنبش پروتستان هم، دور از الهیات و سیاست قرار می‏دهد. البته این دو کارگردان توضیح دادند که نمی‏خواستند با افشای این موضوع، مخاطبان را دچار آشفتگی کنند و به همین خاطر، به جای آن، اشاره کردند که این اردوگاه تنها یک اردوگاه «پروتستانی» است. متأسفانه آنها ناخواسته با این عمل خود، مردم را دچار آشفتگی شدید کردند، مثل کاری را که جیم والیز، نویسنده کتاب «سیاست خدا» کرد؛ کسی که سال‏ها تلاش نمود تا بفهماند که چرا راست از مذهب سوء استفاده می‏کند و چپ این کار را نمی‏کند. والیز که بنیانگذار و سردبیر «سوجورنرز» (مجله مسیحی توسعه طلب) است، بیشتر عمرش را به مسافرت در داخل کشور گذراند و طی آن با دانشجویان به گفت‏وگو پرداخت و با رهبران پروتستان‏ها دیدار نمود. والیز معتقد است، آینده کشور در دستان رأی‏دهندگان میانه‏روی پروتستان قرار دارد. او براساس نظرسنجی‏ها و تجربه شخصی خود برآورد می‏کند که حدود نیمی از پروتستان‏ها در مورد حقوق مذهبی بی‏تفاوت هستند و نیم دیگر آنها هم اگر نگوییم تشنه توسعه و اصلاحات، لااقل مستعد آن هستند. والیز می‏گوید: «حقایق روی زمین در حال تغییر است.» او از افزایش قابل توجه شنوندگان سخنرانی‏هایش در مراکز مسیحی خبر می‏دهد؛ و بیشترین موضوعاتی که از وی سؤال می‏شود، دیگر در مورد ازدواج همجنس‏بازان و یا سقط جنین نیست. والیز می‏گوید، سقط جنین به‏طور طبیعی جزء مهم‏ترین مسایل رأی‏دهنده میانه‏روی پروتستان باقی خواهد ماند. آنها رهبرانی را می‏خواهند که نگرانی‏های اخلاقی پروتستان‏های میانه‏رو را درباره این موضوع بپذیرند و به کاهش موارد سقط جنین متعهد شوند. این موضع‏گیری از نگاه جریان اصلی رأی‏دهندگان دموکرات، خوب جلوه می‏کند. این که والیز با رهبران کلیسای بزرگ پروتستان دیدار می‏نماید، چیزی را عوض نمی‏کند. یکی از این رهبران اخیراً به والیز گفت: «من در رابطه با مسیحیت، انجیل و رستاخیز، یک محافظه‏کار هستم، اما دارم تبدیل به یک آزدی‏خواه اجتماعی می‏شوم.» وقتی که والیز پرسید، چرا؟ در پاسخ، آنچه را که اکنون دیگر تبدیل به یک سری ممانعت‏های مأنوس شده است، شنید: پروتستان‏ها در ارتباط با نادیده گرفتن فقرا، مسایل زیست‏محیطی، و عدم اقدام آمریکا در قبال نسل‏کشی در دارفور (سودان)، به طور روز افزونی دارند ناامید می‏شوند. پروتستان‏های سفیدپوست نزدیک به 25% رأی‏دهندگان را تشکیل می‏دهند و در سال 2004، اکثریت قاطع، یعنی 78% آنها به جرج بوش رأی دادند، اما پروتستان‏ها همیشه پشت سر کاندیدای جمهوری‏خواه صف نمی‏کشند. طبق تحقیقات «پو» در سال 1987، پروتستان‏های سفیدپوست تقریباً به طور مساوی بین دو حزب تقسیم شدند؛ و اکنون بسیاری از رهبران پروتستان اعتقاد دارند که این تعداد در حال افزایش رأی‏دهندگان آماده می‏شوند که به درون حصار حزب دموکرات برگردند؛ البته در صورتی که دموکرات‏ها سوء تفاهم را متوقف کنند و آنها را در نظر بگیرند از نادیده گرفتن حوزه‏های انتخابیه آنها که موجودیتشان طبیعی بوده و یا باید باشد، دست بردارند. ضمناً، گروه‏های پروتستان در حال وارد کردن بسیاری از موضوعات به حوزه فعالیت خود هستند. مؤسسه «یو 2 فرونت من بونو» مذاکرات گسترده‏ای را درباره مشارکت در نهادی که آن را با رهبران پروتستان جهت مبارزه با بحران «ایدز» ایجاد کرده بود، صورت داد. یکی از این رهبران، تدهاگارد هوادار ثابت قدم جمهوری‏خواه است، کسی که کلیسای فعلی 12 هزار نفره «نیولایف» را تأسیس کرد و «اتحادیه ملی پروتستان‏ها» را رهبری می‏کند. هاگارد شخصاً با بلر، نخست وزیر انگلیس، درباره اینکه چطور می‏توان رئیس جمهور بوش را اقناع کرد تا از طرح بخشودگی بدهی جهان سوم حمایت کند، مشورت نمود و کاری کرد که موضوع محیط زیست به مسأله محوری کلیسایش تبدیل شود. در ماه فوریه 2006 نشریه «کریستنیتی تودی» این موضوع را نقد و تحلیل کرد که «چرا شکنجه همیشه بد است». بیش از 50 رهبر و سازمان مسیحی پروتستان با ملحق شدن به کلیسای کاتولیک، اخیراً حمایتشان را از طرح مهاجرت اعلام کردند؛ طرحی که اجازه خواهد داد، مهاجران غیرقانونی، به‏جای آنکه به کشور اصلی خود برگردند، تبدیل به شهروندان آمریکا شوند. اوایل امسال نیز یک گروه 86 نفره از رهبران مسیحی پروتستان مبارزه‏ای را برای آموزش مسیحیان درباره تغییر آب و هوا آغاز کردند و از کنگره آمریکا خواستند تا برای جلوگیری از گرم شدن زمین (عارضه‏ای که به فقرا آسیب شدیدتری خواهد رساند) طرح را تصویب کند. این اعتراضات که از سر نگرانی است، به راحتی توسعه می‏یابد. در این صورت، پس چرا هنوز تنها تعداد قلیلی از پروتستان‏های سفیدپوست به دموکرات‏ها رأی می‏دهند؟ والیز معتقد است که دموکرات‏ها قلمرو دین را به جناح جمهوری‏خواهان واگذار کردند و به آنها اجازه می‏دهند که از دین برای جداسازی رأی دهندگان به نفع خود استفاده کنند.
لينکهاي دانلود:
Jesus.Camp.LIMITED.DVDRip.XviD-iMBT.part1.rar







The Nanny Diaries / خاطرات پرستار بچه


کارگردان: شاري اسپرينگر برمن، رابرت پولچيني. فيلمنامه: شاري اسپرينگر برمن، رابرت پولچيني بر اساس رماني ‏از اما مک لافلين و نيکول کراوس. موسيقي: مارکو سوزو. مدير فيلمبرداري: تري استيسي. تدوين: رارت پولچيني. ‏طراح صحنه: مارک ريکر. بازيگران: اسکارلت جوهانسون[آني براداک]، لورا ليني[خانم ايکس]، آليسيا کيز[لاينت]، ‏کريس اوانز[هوارد هوتي]، دانا مورفي[جودي براداک]، نيکلاس ريس ارت[گرير]، جوديت رابرتز[ميليسنت]، پل ‏جياماتي[آقاي ايکس]، ناتان کوردري[کالوين]، جان هنري کاکس[دين]، مايک رد[ديود]. 105 دقيقه. محصول 2007 ‏آمريکا. ‏آني که در نيوجرسي زندگي مي کند، پس از فارغ التحصيل شدن براي يافتن شغل به نيويورک مي رود. شغلي که ‏نصيب اش مي شود مراقبت از کودک يک خانواده مرفه منهتني است. او به زودي با سختي هاي کار و زندگي در ميان ‏طبقه مرفه اين شهر آشنا مي شود. اما زماني که عشق به سراغش مي رود، شرايط بيش از اندازه سخت و در هم ريخته ‏مي شود....‏چرا بايد ديد؟شاري اسپرينگر برمن[متولد 1964 نيويورک] و رابرت پولينچي[متولد 1964 نيويورک] زن و شوهر نويسنده، ‏کارگردان، تدوينگري هستند که فيلمسازي را به شکل مشترک با فيلم ‏Off the Menu: The Last Days of ‎Chasen's‏ در سال 1997 اغاز کردند و تاکنون شش فيلم ديگر اعم از داستاني و مستند به کارنامه خود افزوده اند. ‏موفق ترين کار اين زوج فيلم ‏American Splendor‏ با شرکت پل جياماتي است که نامزدي اسکار بهترين فيلمنامه و ‏دريافت 28 جايزه معتبر بين المللي را برايشان به دنبال داشته است. ‏خاطرات پرستار بچه ثمره آخرين همکاري آنهاست که بر اساس تجارب نويسندگان رمان[اما مک لافلين و نيکول ‏کراوس] از دوراني که پرستار بچه بوده اند، شکل گرفته و نکات جالبي در اين زمينه با خود دارد. فيلم با سکانسي گيرا ‏و طنزآلود آغاز شده و بعد به شکلي موشکافانه به روابط ميان افراد مرفه جامعه و اختلافات طبقاتي مي پردازد. محبوب ‏ترين و شايد عامل اصلي موفقيت فيلم بازيگر ستاره اش اسکارلت جوهانسون است که تا اين لحظه بيش از 25 ميليون ‏دلار براي توليد کنندگان فيلم به دست آورده است. اما نبايد از روايت روان سازندگان فيلم غافل شد که در کنار نقد ‏اجتماعي از خلق هيجان نيز چشم پوشي نکرده اند. اگر به دنبال فيلمي جدي تر هستيد، از تماشاي اين محصول نه چندان ‏واقعگرايانه و روز آمد خودداري کنيد. ولي اگر از کمدي هاي عاشقانه سبک خوش تان مي آيد، خاطرات پرستار بچه ‏همه چيز براي شما دارد و نمونه اي کامل از ژانر خويش است. از دست ندهيد!‏ژانر: درام، عاشقانه، کمدي.
براي مشاهده تصاويري از اين فيلم، بر روي اين لينک کليک کنيد
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال با کيفيت DVD و زيرنويس انگليسي)








part8.rar
رمز فايل: ندارد

کارگردان: توماش کونجکي، آندري سارامونوويچ.

فيلمنامه: آندري سارامونوويچ.

موسيقي: استانيسلاس سيروويچ.

مدير ‏فيلمبرداري: توماش ماديسکي.

تدوين: ياروسلاو بارژين.

طراح صحنه: پرژميسلاو کوالسکي.

بازيگران: پيوتر ‏آدامچک[کورنل]، ماگدالنا بوشارسکا[آليسيا]، آنا درژوسکا[دکتر اسلاسکا]، يوآنا فيدلر[بيتکا]، ماريا گلادکووسکا[مادر ‏تيتوس]، توماش کارولاک[فيستاک]، الکساندرا کيسيو[پاتريسيا]، سزاري کوزينسکي[يانيس]، توماش کوت[روبال]، ‏کاترينيا کوريولونسکا[همسر ترتين]، وويچک مچوالدوسکي[يارک دپچاک]، الکساندرا پوپولاوسکا[همسر يانيس]، ‏کريشتف استلاماچکي[استاوروس]، ماچيه اشتوهر[سباستين تريتن]، بوريس چيک[تيتوس].

119 دقيقه. محصول 2007 ‏لهستان.

‏روز عروسي کورنل، چهره شناخته شده تلويزيون، با آليسيا خواننده مشهور است. در ميهمان خانه اي در حومه شهر ‏تيتوس پيشخدمت سرگرم آماده سازي مقدمات پذيرايي از ميهمانان عروسي است. اما ظاهراً قرار است هيچ چيز مطابق ‏برنامه پيش نرود. چون آشپز بعد از خوردن مشروب فراوان قادر به پختن غذا نيست و تنها زني که در اطراف حضور ‏دارد نيز سر رشته چنداني از غذا پختن ندارد. اين وضعيت با سر رسيدن اتومبيل استاوروس پدر داماد و همراهان وي ‏پيچيده تر مي شود. چون عروس مراسم را ترک کرده و يکي از سرنشين هاي اتومبيل به ظن داشتن رابطه با عروس به ‏اين محل آورده شده تا تنبيه شود. وقتي داماد با سر و کله باندپيچي شده به همراه برادرش يانيس سر مي رسد، تيتوس مي ‏فهمد که مراسم به هم خورده ولي بايد از همين چند نفر پذيرايي کند. اما اين کار چندان هم راحت نيست. چون به زودي ‏آتش اختلاف هاي قديمي ميان پدر و پسرها نيز شعله ور شده و پاي ديگر همراهان گروه از جمله فيستاک-‏‎ ‎گيتاريست ‏گروه آليسيا- و روبال-نزديک ترين دوست داماد و ساقدوش- هم به ميان کشيده مي شود. به نظر مي رسد همه آتش ها از ‏گور سباستين تريتن-کارمند يک بنگاه تبليغاتي- برمي خيزد که توسط استاوروس و ديگران ربوده و به ميهمان خانه ‏آورده شده است.

اما به زودي دلايل ديگري نيز مطرح مي شود که بر زندگي آينده همه آنها اثر خواهد گذاشت...‏‏


چرا بايد ديد؟

تستوسترون[نوعي هورمون مردانه] نامي غريب براي بهترين و پر فروش ترين فيلم لهستاني امسال است. يک کمدي ‏موقعيت و کلام فوق العاده از سينمايي که با درام هاي کوبنده امثال وايدا، زانوسي و کيسلوفسکي و... شناخته مي شود. ‏ماجرا با نه گفتن عروس خانم در مراسم عقد آغاز مي شود و همه سباستين تريتن را شخصي مي پندارند که آلسيا به او ‏علاقه دارد و او را بوسيده است. تريتن قسم مي خورد که اولين بار بوده که او را ملاقات کرده، اما استاوروس و ‏ديگران قصد تنيه شديد وي را دارند. يعني يک کار مردانه در ميان مردهاي اروپاي شرقي...‏اين ماجرا سرآغاز بر ملا شدن يک سري حقايق درباره همه مردهاي فيلم است. کساني که هر کدام به نوعي اسير ‏هورمون هاي جنسي خود هستند و شخصيت هاي يک کمدي شلوغ و پر سر و صدا از نوع شيريني آمريکايي، البته با ‏حال و هواي لهستاني و البته دور از سبکسري، چون شخصيت هاي آن همگي مردان ميان سال يا جا افتاده هستند و ‏فارغ از رفتار نوجواناني که تازه لذت جنسي را کشف کرده اند. ‏تستوسترون با هزينه يک و نيم ميليون دلار ساخته شده و هم اکنون اکران موفقي را در انگلستان ايرلند نيز پشت سر ‏گذاشته است. فيلمي که با توجه به نام آن حدس زدن مضمون کم و بيش ضد مردانه اش دشوار نيست. هر چند کارگردان ‏هايش طرف خانم ها را هم نمي گيرند! چون موضوع بحث آقايان نيز اين است: چقدر زنها را مي شناسيم؟از نظر مردها فيلم زن ها اسرار آميز و سرچشمه همه مصيبت ها هستند. وفاداري و خيانت نيز مضاميني ساخته و ‏پرداخته ذهن آنهاست که هميشه فقط در مورد مردها يا ديگر زن هاي رقيب صدق مي کند. ‏توماش کونجکي متولد 1962 و آندري سارامونوويچ‎ ‎متولد 1965 هستند. هر دو متولد ورشو و تستوسترون دومين فيلم ‏کارنامه آنها و اولين کار مشترک شان است. ويژگي تستوسترون فقط به کار گروهي از کمدين هاي محبوب لهستاني ‏نيست، چون چهره و نام بسياري از آنها براي ما ناشناخته است. آنچه در کار مشترک اين دو نفر جلب توجه مي کند، ‏نوع روايت فيلم است. روايتي که در آغاز همه تماشاگر را به تصور روبرو شدن با فيلمي جدي و گنگستري دچار اشتباه ‏مي کند. تستوسترون يک کمدي اشتباهات در مضمون و اجراست. يک کمدي خوش ساخت در هجو مردانگي و ‏عقدهاي مردانه، زندگي زناشويي و همچنين جدال ابدي بين زن ها و مردها که هرگز تازگي خود را از دست نمي دهد. ‏ديالوگ هاي جذاب و با دقت نوشته شده از ويژگي ها اصلي فيلم است. تماشاي تستوسترون تجربه اي لذت بخش و مفرح ‏است که شانس آشنايي با فيلم هاي کمدي اروپاي شرقي نيز فراهم مي کند.

ژانر: کمدي.
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال)

معرفی فیلم دم ببر

نويسنده و کارگردان: جان بورمن
موسيقي: استيون مک کئون
مدير فيلمبرداري: سيموس ديساي
تدوين: ران ديويس
‏طراح صحنه: ميو پيترسون
بازيگران:
برندان گليسون[ليام اوليري]، کيم کاترال[جيم اوليري]، کيان هيندز[پدر اندي]، ‏شو نمک گينلي[دکلن موري]، آنجلينا بال[اورسولا]، کتي بلتن[سالي]، دنيس کانوي[برتي برنان
107 دقيقه. محصول ‏‏2006 ايرلند
برنده جايزه بهترين فيلمبرداريو بهترني موسيقي و نامزد جوايز بهترين بازيگر زن نقش مکمل/سينيد ‏کيوزاک، بهترين
طراحي لباس، بهترين کارگرداني، بهترين گريم، بهترين صدابرداري از مراسم فيلم هاي سينمايي و ‏تلويزيوني ايرلند.
‏ليام اوليري، مدير يک شرکت توسعه و عمران- که در دوره رونق اقتصادي معروف به دم ببر يا ببر سلتي ثروتمند شده ‏برنده جايزه بازرگان سال ايرلند مي شود. او با همسر و پسرش زندگي مرفه و آرامي را مي گذراند، اما در پس اين ‏ظاهر همه چيز در حال فروپاشي است. آخرين طرح وي- ساختن يک استاديوم عظيم- بيش از اندازه طولاني شده، ‏پسرش از او و افکار کاپيتاليستي اش نفرت دارد و شبح همزادي خشمگين ليام را تعقيب مي کند. پيامد رويارويي هاي ‏چندباره با اين همزاد، پرس و جوي ليام درباره گذشته خويش است. اين تحقيق ليام را به سوي حقيقتي پنهان رهنمون مي ‏سازد و مي فههمد زني که او را هميشه خواهرش مي پنداشته، مادر واقعي اوست و برادر دوقلويي هم دارد...‏چرا بايد ديد؟دوره رونق اقتصادي چشمگير ايرلند در آغاز دهه 1990 معروف به ببر سلتي [‏Celtic Tiger‏] يا معجزه اقتصادي ‏ايرلند با فرا رسيدن قرن تازه دچار رخوت و کندي شد و فقط در سال 2003 بار ديگر اوجي تازه يافت. اين دوره ايرلند ‏را تبديل به يکي از ثروتمندترين کشورهاي اروپا کرد، در حالي که تا پيش از آن ايرلندي ها از فقري نسبي رنج مي ‏بردند. اما سياست بازار آزاد نظام سرمايه داري بسياري را خوش نيامد و با وجود رفاه به دست آمده، بسياري از جوانان ‏به سوي آموزه هاي سوسياليستي کشيده شدند. در حالي که دنيا هنوز از شوک ناشي از سقوط بزرگ ترين سيستم ‏سوسياليستي موجود رهايي نيافته بود. ‏جان بورمن متولد 1933 لندن، سازنده شاهکارهايي چون درست به هدف، جهنم در اقيانوس آرام، نجات يافتگان، اميد ‏و افتخار، ژنرال و زاردوز با فيلمي درباره رنج هاي رونق اقتصادي کشورش بازگشته است. فيلمي درباره بحران ‏هويت و قهرماني که از آن رنج مي برد. کسي مانند ببري که از لگد شدن پايش به خرخر افتاده، اما دنداني براي دريدن ‏ندارد!‏احساس گناه ناشي از زيستن زندگي شخصي ديگر، کنايه بورمن به زندگي مدرن در ايرلند است. اوليري و همه ايرلندي ‏همچون او بايد راهي سفري براي شناخت خود شوند و بديهي است که چنين کاري خالي از مخاطره نيست. بورمن در ‏اين فيلم دستاوردهاي نئوليبراليسم و سياست متکي بر بازار آزاد را زير سوال مي برد، اما آلترناتيوي چون سوسياليسم ‏را نير توصيه نمي کند. شايد تلفيقي از سوسياليسم و دموکراسي چاره ساز به نظر بيايد، ولي بورمن ترجيح مي دهد تا به ‏آسيب شناسي شخصي و جمعي چنين نظام هاي دلخوش باشد.
قهرمان يا بهتر بگوييم ضد قهرمان او در مقابله با پسرش-‏در آغاز فيلم- او را به خاطر دل بستن به سوسياليسم و زيستن در محيطي بورژوايي در دل دستاوردهاي کاپيتاليسم ‏ريشخند مي کند. اما در پايان بورمن و اوليري انگشت اتهام خود را متوجه جامعه طبقاتي خودخواهي مي کنند که جز به ‏رفاه به هيچ چيز ديگري فکر نکرده است. دم ببر هر چند نشانه هايي از کارهاي پيشين بورمن را با خود دارد و از ‏فيلمبرداري خوب سيموس ديساي بهره مند است، اما برابيهوده خواهد بود اگر آن را با تريلرهاي دهه هفتادي اش مقايسه ‏کنيم. با اين ديدار از فيلمي که به کنکاش درباره واقعه اي چنين مهم در تاريخ معاصر[که مشابه آن هم اکنون براي ‏ببرهاي جنوب شرقي آسيا-هنک کنگ، تايوان، کره جنوبي و سنگاپور-در حال رخ دادن است] پرداخته، خالي از ‏هيجان نيست. بازي هاي خوب و کارگرداني بي نقص بورمن نيز نيازي به تعريف ندارد!‏
ژانر: درام، راز آميز، مهيج. ‏
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال

تازه هاي سينماي ايران



دست هاي خالي

کارگردان: ابوالقاسم طالبي
بازيگران: خسرو شکيبايي، فاطمه گودرزي، مريلا زارعي، مسعود رايگان، اصغر نقي زاده
ديگر عوامل و توضيحات بيشتر:
فيلمنامه: ابوالقاسم طالبي تهيه کننده: محمدرضا تخت کشيان
مدير فيلمبرداري: محمد آلادپوش، تورج منصوري تدوين: نازنين مفخم موسيقي: ستار اورکي طراح صحنه و لباس: علي عابديني/.. طراح چهره پردازي: مهري شيرازي/.. صدابردار: عباس رستگارپور/ صداگذار: عليرضا علويان
خلاصه داستان: اين فيلم ماجراي همسر شهيدي را روايت مي كند كه درصدد است زندگي جديدي را آغاز كند، اما دخترش موانعي را بر سر راه او ايجاد مي كند تا زن با دشواري هاي متعددي مواجه شود و ...

خدا نزديک است
کارگردان: علي وزيريان
بازيگران: بابک حميديان، الناز شاکردوست، سعيد نيکپور، مينا جعفرزاده و ...
ديگر عوامل و توضيحات بيشتر:
فيلمنامه: علي وزيريان
تهيه کننده: جواد نوروزبيگي
مدير فيلمبرداري: محمدتقي پاک سيما
تدوين: حسن حسندوست
مدير هنري: علي وزيريان
طراح صحنه: بابک پناهي
طراح لباس: مه لقا ناقد
صدابردار: مهران ملکوتي
صداگذاري و ميکس: محمدرضا دلپاک
طراح چهره پردازي: سعيد ملکان
خلاصه داستان: رضا جوان صادق و پاكي است كه دل به عشق ليلا داده است اما ليلا متوجه مهر و محبت او نيست و ...
« خدا نزديک است » اولين ساخته سينمايي علي وزيريان در مقام کارگردان است
پسران آجری
کارگردان: مجيد قاري زاده
بازيگران: ابوالفضل پورعرب، پوريا پورسرخ، بهنوش طباطبايي و فرزاد فرزين
ديگر عوامل و توضيحات بيشتر:
فيلمنامه: مجيد قاري زاده، محمدهادي کريمي
موسيقي متن: آندره آرزومانيان
خواننده: فرزاد فرزين
شعر: افشين يداللهي
خلاصه داستان: سه جوان آجري که خانه اي با عشق و اميد مي سازند، ماهور از زندگي سخن مي گويد، اختلاف و تضاد نسل ها از دلتنگي و جدايي، رفاقت و دوستي پايان همه رنج ها است ، « پسران آجري » پس از هشت سال دوري از سينما جديدترين ساخته سينمايي مجيد قاري زاده است. آخرين فيلم قاري زاده « جواني » نام داشت.