بچه تر که بودم تصوراتم خیلی باحال بود مثلا تنها که بودم تو خونه می‌ترسیدم میرفتم زیر پتو قایم میشدم و احساس امنیت خفنی هم میکردم. فکر میکردم اگه الان دزده و قاتله بیاد میگه لعنتی این پتو روشه نمیشه کشتش