به دوستم میگم یه شبکه هست که فقط ورزش خانوما رو نشون میده

میگه: تو ماهواره

میگم: پـ نـ پـ تلویزیون خودمون، اونم شبکه یک اصن گذاشتن جای درسهایی از قرآن قَراعتی.

به سلامتي همه اونايي كه تا اخر عمر از قلبت بيرون نميرن ولي مجبوري از زندگيت بيرونشون كني

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَـ نَـ پَـ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پـ نـ پـ)

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی

رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین
 (کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین
ستاد مبارزه با فتنه ی پَـ نَـ پَـ – واحد احترام به بزرگتر

رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن کنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منکر

رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها

ميخوام مسواك بزنم 
مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
ميگم بله مامان جون..
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
ميگم بله مامان جان..
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردی
منم گفتم پـ نـ پـ خز شده مامان جون

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
ستاد مبارزه با فتنه ی پَـ نَـ پَ - واحد فرزند صالح



 به سلامتی اون دختــــــری که موقع شام تنهاست و داره به به دوست پسرش فکر میکنه ، ولی اون داره شام رو با یه دخــــتر دیگه تو رستوران میخوره..!..

آخونده رو آوردن سر سفره عقد میگه بنده وکیلم ؟
پـ نـ پـ دکتری آوردنت  برای بالا بردن کلاس مجلس ! 
به سلامتی دیونه های بی ملاقاتی 

لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمیکنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!
 پـَـــ نــه پـَـــ ، یکم بی محلی کردم بهش ، ضربه روحـــی خورده!

به سلامتي عقابي كه تو آسمون به پرهاش مينازه به سلامتي پولداري كه رو زمين به پولش مينازه به سلامتي ما كه نه پر داريم و نه پول

به سلامتی اونی که وقتی بهش زنگ میزنی و مشغوله ، فکرت هزار جا نمیره چون بهش اعتماد داری ...



دوس دختر قبليم ماشالا عين قالي كرمون دافتر ميشه،روز به روز بهتر از ديروز.مال مابش نساخت،مال ما خار داشت،گل به سرم بياد ايشالا،تف تو صورتم



دوس دختر قبليم ماشالا عين قالي كرمون دافتر ميشه،روز به روز بهتر از ديروز.مال مابش نساخت،مال ما خار داشت،گل به سرم بياد ايشالا،تف تو صورتم

سلامتی در نوشابه که هر چی می‌پیچه رفاقتش با بطری نوشابه سفت‌تر میشه!

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم ... دوستم زنگ زده میگه کجایی؟
میگم بهشت زهرا
میگه واسه چی ؟
میگم واسه پدر بزرگم.
میگه اِ ؟ فوت کرده ؟!
پَـ  نه پَـ تمرینی اومدیم مانُور بدیم اگه یوَخت اتفاقی افتاد هول نشیم ...