هميشه، مشكل درست از جايی آغاز ميشود كه صادقانه پی ميبريم: مشترك در دسترس، مورد نظر نميباشد.

یعنی یه آدم چقدر میتونه حال حوصله داشته باشه یا هر چیز دیگری که بهترین لباس هاشو بپوشه ، سه ساعت نیم وقت بزاره چهارتا شیویدی که رو کلشه رو به طرز آماس شده ای سیخ سیخ کنه ، یه عینک آفتابی هم بزنه بعد بلند شه بره تو مستراح خونشون و جلو آینه توالت و لبهاشو غنچه کنه و با موبایلش از خودش عکس بگیره ، به صورتی که بک گراند عکسش مثلا سیفون خونشونه یا حوله های آویزون شده به در حموم هم معلوم باشه و بعد بیاد بذاره اینو تو عکس پروفایلش تو فیس بوک ؟هان من نمی فهمم چیه این داستان ؟کلا ما ایرانی ها اینطوری هستیم یا همه جای دنیا اینطوری هستن ؟

گلدان تابوت کوچکی است که رویای بزرگ شدن را از درخت می گیردمن چون درخت اسیر در خاک اندیشه ام را خواهم کشت در ذهن کوچه ای که کودکانش پا در خاک بزرگ خواهند نهادشاید آغاز یک درخت باشدروزی که گلدانهابه مرگ محکوم شوند.

طولانی ترين روزدر مقابل طولانی ترين شب پشيزی نمی ارزد!ميدانی كه؟

نگو چرا تلخم رفیق تقصیر من نیست ساز تو کوک نیست، وگرنه من رقصیدن بلدم.

امروز فهمیدم که نه همیشه یعنی شاید ، مگر اینکه با صدای بلند گفته بشه و البته ممتد .

تو فیس بوک چقدر خوب جای هم حرف می زنند چقدر می شود سکوت کرد و خود را با خواندن دیگران خالی کرد شبهایش دوست داشتنیست. شبهایی که کیش و مات می نشینی پشت مانیتور و می بینی و می خوانی و دلتنگ می شوی و می فهمی آدمها خیلی خیلی شبیه به همند، هر چقدر هم که هر روز تلاش می کنند برای متفاوت جلوه دادن خود اینجا آدمها خواندشان دوست داشتنیست اگر تا همیشه همین پشت بمانند.
امروز برام یه ایمیل اومده بود که فقط با روزی دو ساعت کار در اینترنت، ماهیانه پنج میلیون تومان درآمد داشته باشید! نمیدونستم از طریق اینترنت هم میشه اعمال منافی عفت انجام داد چون ما عمریه تو اینترنتیم و بیشتر پول میدیم تا بگیریم !
به هر جا رسیدیم ، گذر کردیم .حالا از ” هیچ ” هم که بگذریم ، دیگر به بعدش نمی رسیم .
گاهي وقت ها انقدر بايد خودتو خسته كني تا نفهمي داره چي سرت مياد!
سید: فکر کردی چی؟ به امام حسین بالامم میدونم، پایینمم میدونم…غصه ورم داشته… همش شده التماس… ای گور پدر نشئگیه بعدِ التماس.
کاش باران هرگز نمی بارید و آن مرد در باران با نان ناخوانده به مهمانی نمی آمد تا کوکب خانم مجبور نشود برای نشان دادن کدبانوی باسلیقه بودنش گاو مش حسن بیچاره را ذبح کند!کاش باران هرگز نمی بارید.
تحمل دوريت برايم كشنده است حتی با تصور نزديكی های آن.
از آدمهای که رو اصول منطقی زندگی میکنن متنفرم، از آدمهایی که همیشه دنبال دلیل هستن هم بیشتر متنفرم. بعضی وقتها آدمها باید وا بدن اصلا بعضی وقتها باید بگن هرچی میخواد بشه، بشه.

آره من یادم رفته امروز چه روزیه، امروز هم یه روز عادی هست مثل بقیه روزها.

رابطه هایی که ادم سعی میکنه به هر صورتی شده فراموش بکنتشون، معمولا رابطه های جالبی بودن. و آدم دوس داره بایکوتشون کنه یه جایی از زندگیش که بر اثر بازنگری زیاد از بین نرن، درخشندگیش کم نشه حتی.
حالا راه دوم رو هم انتخاب کردم درست ولی دروغ چرا دلم مثل سگ برات تنگ شده.

من از اینکه رابطه های چشمی بین آدم ها به حداقل رسیده است و رابطه های کلامی به حداکثر ، ناراحتم .من از “نگران بودن” خسته ام.

.
ژانر این هایی که برای فیلم های پورن subtitle فارسی میزارن.
کی گفته خاطرات خوب گذشته لذتبخش و قشنگه؟ خاطرات من فقط و فقط باعث میشه سوزش بعضی جاهایم بیشترشه همین .

غم بزرگ

و اینها همه غصه های من نیست
آدما فقط جاهایی از غُصه‌هاشونُ برای دیگران تعریف می‌کنن، که کم‌تر آزارشون می‌ده…
غمِ بزرگ، مالِ خودِ آدمه!
این روزا دلم می خواد کلی چیز که تو دلمه بنویسم… ولی نمی تونم چون گیر کردن سر جاشون و از تو دلم بیرون نمی یان.پی نوشت: دل من زندون داره تو می دونی!
سوالی دارم مبنی بر اینکه این کارهایی که میکنی برای آزار دادن من هستش یا خودتم سرگرم میکنه؟


فکر میکردم برای منی,منی که سالها منتظر بودم ... با نظاره به گام هایت با آغوشی پر از رنگین کمان به نظاره ات نشسته بودم .. بی خبر از اینکه تو انعکاس یک سرابی در چشم من .


قلاب می ندازی یه ماهی می گیری،یا میخوریش یا می ندازیش توی تنگ ولی هیچ وقت به این فک نمیکنی که اون ماهیه قربانیه خودخواهیِ تو شده .
این روزها را باید مزه مزه کرد .. یکجا سرکشیدنش کار احمق هاست .


واقعا فکر میکنی دنیایی رو که با گریه شروع کردی میتوانی با خنده تمام کنی ؟
دنیای ما پر شده از اتفاقات تخمی تخیلی یا من اشتباه می کنم یا تو ... خلی.


سه شنبه،چرا تلخ و بی حوصله؟سه شنبه،چرا این همه فاصله؟سه شنبه؛ چه سنگین! چه سرسخت,فرسخ فرسخ!سه شنبه,خدا کوه را آفرید.


تمام " هویج " های دنیا را هم که بخورم باز هم نمیتوانم " ببینم " که با کس دیگری دوست شده ای .


مگه راه رفتن رو زمین خدا چه عیبی داره که انقدر دوست داری رو اعصاب من راه بری ؟


دلتنگی که می آید به این سادگی ها نمیرود پی کارش ... نه با حرف؛نه با شعر؛نه با تو .
کابوس همیشگی امشب اومد به سرم و دنیا داره رو سرم هوار میشه کسی که دوستش داشتم داره ازم دور میشه.
هر یه باری که این ادوکلن رو به خودم میزدم می گفتم نکنه یه روز بری ؟ اما چه آسون رفتی.

دوباره افتادم رو دنده بد بیاری خدایا باز از دیگر بندگانت کشیده ای بیرون با ما مشغول شدی؟
یکی لطفا بیاد روی احساساتم راست کلیک کند بعد هم سریع گزینه ریفرش را انتخاب کند و برود…همین

در شهر من جسم ها را با ترس به روح های فسرده زنجیر کرده اند درمیانه شهر که میروی تنها سایه ها را میبینی که با هم عشق بازی میکنند ...به زودی سایه هایمان را نیز به بند میکشند و در میانه ی همین شهر ، مستانه حد میزنند.

دلم به حال خودم میسوزه وقتی می بینم اینقدر از هم دور شدیم و همدیگه رو نمی فهمیم که برای گفتن حرفای خصوصیمون، دلمون رو به یه وبلاگ،یه دنیای مجازی یه فیس بوک با آدمائی که نمی شناسیم خوش کردیم و اینجوری امید داریم شاید یکی تو یه شهر دیگه،یه گوشه دیگه از... این دنیا پیدا بشه و بیاد نظر بده: آره،منم باهات موافقم یا برامون لایک بزنه.

باور

ماهيه شده بود باورش
تور اگه بندازن سرش
ميشه عروس ماهيا
شاه ماهي ميشه همسرش
ماهي نبود تو باورش
تور اگه بندازن سرش
نگاه گرم ماهيگير
ميشه نگاه آخرش

این روزها همه برای بیان احساسات و نظرات خود از شعار معروف “این روزها همه فلان کار میکنند، شما چطور“استفاده میکنند.شما چطور؟

این دنیا هیچیش سر جاش نیست مطمئن باش وقتی یه نفر، یه جائی ،در رابطه با یه موضوعی، داره کیف میکنه که :”خدا رو شکر که عدالت اجرا شد”،درست همون لحظه،یه نفر دیگه،تو یه جای دیگه،داره یه چیزشو ! حواله همه دنیا و آدماش میکنه و از بی عدالتی این زندگی شاکیه.

شاکی شدم بهش میگم یعنی من برگ چغندرم اینجا ؟ برگشته میگه نه شما خود چغندری! چکارش کنم حالا ؟
تو هزار توی دلم،یه چیزی کاملا پیداست،یه چیزی که حتی برق چشمام؛ لبخند،حرف زدن,طرز نگاهم هم نمیتونه اونو مخفی کنه . من شیطانی هستم که تا حالا دنیا امثال منو کمتر به خودش دیده .
مشکلات زناشوئی اغلب از آنجا شروع می شود که زنان برای رسیدن به مقصد به دنبال اسب سفید هستند و پسران به دنبال خری لنگان .


چشمهای من عاشقند؛این را تمام رقیبهای تو میدانند,خیابانها و چراغها و لباسها و ویترین های شهر .


برایت گفته بودم به آرزوها دل نبند .. یادت هست ؟ تو را نهی کردم، اما خودم دلبستم به تو ... و تو ، تمام شدی آرزوی کوچکِ من ! تمام .


احساس میکنم این لایت و سوپرلایت دیگه جوابگوی عمل من نیست .سیگار سنگین معرفی کنید ... لطفا .
بیا کبوتر باشیم کبوترها درس نمیخوانند، دانشگاه نمیروند،تز نمی نویسند و دغدغه دفاع هم ندارند ، کبوترها کار نمی کنند و مالیات و شارژ و اینها هم ندارند کبوترها دانه میخورند، بق بقو میکنند، جفت میگیرند، پرواز میکنند، به اوج میروند؛ خوش به حال کبوترها.
الان نه الان هنوز دوستت دارم اما روزی یاد خواهم گرفت که چطور سرت را بکوبم به طاق و دیگر نه به تو فکر کنم و نه به همه این ناز و اداهایت.
حاضرم شرط ببندم آنچه آدم و حوا را از بهشت راند نه سیب بود و نه گندم.
اجازه بده كمی برايت دلتنگی كنم قول ميدهم مشكلی پيش نيايد!
یادم باشد ساعتم را کوک کنم روی چه وقت فردا تا باران بگیرد و بیاید تا نزدیکی های عصرو برگردد ،یادم باشداگر آهسته گام بردارم دیرتر شب می شودو آفتابگردانها چند دقیقه دیرتر لال می شوند، چیزهای دیگر هم یادم باشد ، یادم باشد دوستت دارم .


بار سنگین ابرها نمیگذارندت که بباری ، همدرد صبورم روزی با هم بر زمین فرو خواهیم ریخت ...


نع! کاری به کار عشق ندارم ! من هیچ چیز و هیچ کسی را دیگر در این زمانه دوست ندارم .انگار این روزگار چشم ندارد ؛ من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند .
من چه دیر فهمیدم که برای تو عروسکی بودم .
غمناک ترین لحظه زندگی را از کسی تجربه میکنی که شیرین ترین خاطرات زندگی را با وی داشتی .
خوش به حال اسمون که هر وقت دلش بگيره بي بهونه مي باره...... به کسي توجه نمي کنه..... از کسي خجالت نمي کشه..... مي باره و مي باره......انقدر مي باره تا ابي بشه.....افتابي شه.....!!!کاش....کاش مي شد مثل اسمون بود....کاش مي شد وقتي دلت گرفت اونقدر بباري... تا بالاخره افتابي شي.....بعدش هم انگار نه انگار که بارشي بوده.
آرنهم نامی است در میان نامها و شهری است در میان شهرها ....
مثل یک درنا ی وحشی تا افق پرواز کن ، قصه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن ، زندگی تکرار زخم کهنه دیروز نیست ، بالهای خسته ا ت را رو به فردا باز کن .
به علت خانه تکانی روحی این کافه مدتی تعطیل خواهد بود ،قربانتان .
At : 13:57 Pm
آدم ِ ساکن ِ پنج ِ صبح، ترسو میشود میترسد بخوابد توی دنیایی که هر وقت حساب کنی نصف آدمهایش بیدارند .

اصلن یادم نیست​٬کی بود کِی بود کجا بود٬ چی گفتم و موضوع چی بود که وقتی جمله ام تموم شد ٬طرف گفت : "این حرفت رو نشنیده می گیرم " .


ماوس کامپیوترم تنبل شده بود به زور تکون می خورد با شیشه شور شستمش و تمیزش کردم حالا بايد دو دستی بگيرمش تا فرار نکنه.
- عزيزم تو تازگيا يه کم چاق به نظر ميرسی يه کم به فکر خودت ...
ـ نگو که باز يادت رفته..
ــ که چی !؟
ــ که من 6 ماهه حامله ام
سال های سال است تولید کنندگان ساندیس مینویسند “از اینجا باز کنید” ولی ما همچنان از آنجا باز می کنیم.
نوشته: و به تو فکر کردن زيباست و اميد آفرين... بهش نمیگم نداشتن کسی که بهش فکر کنی خیلی زیباتره...یکی به نفع من.
دروغ مثل آدامسه! اول دهنتو شيرين ميکنه ولی بعد فکّت پياده ميشه.

خوب شده يا نه؟ نظراتتونو کتبی بنويسيد تا لحاظ شه.

نشستم حساب کردم دیدم بيشتر از هشت ساله ماشين عروس نديدم.

یکی نیست به این شادمهر عقیلی بگه ! اگه واقعا خيالی نبود اينقدر خودتو زجر نميدادی که همه بفهمن خيالی نيست.

يه دختره هست ترم دوم دماغش چسب خورد ،ترم سوم گونه درآورد ، ،پريروزام ديدم زده تو کار سلیکون ! .حالا با دوستام شرط بستم اینجوری که داره پیش میره ترم آخر با بيکينی بیاد سر کلاس .
بهش میگم نکن اینجوری چرا میری تو اعصاب ؟! بر گشته میگه تو چته ؟ من فقط دارم ناخنامو با میز سوهان ميکشم.

در باز ميشه!؛ عزيزم خونه ای!؟...عزيزم من برگشتم... (هيچ صدايی نمياد!) عزيزم بيا تو هيشکی نيست.

به جون هرچي مرده ، زلزله برمي گرده ؛ اس اس ميره استاديوم ، شش تايي برمي گرده.


داشتم با خودم فکر میکردم عجب اراده ای دارن اين چاقاله بادوم فروشا... من اگه بودم تا دونه آخرشو ميخوردم بدبخت ميشدم!

آخرین سانس شب تعطیل یه سینمای وسط شهرو در نظر بگیر!بری جلوی گیشه و با افتخار بگی یه دونه!ولی نگاه بلیط فروشه یه جورایی نامفهومه..یه چیزی تو مایه های خاک تو سر بی عرضت یا مثلا حیوونکی تو ..
یه عطر زنونه است...تو دانشگاه پره..تو خیابونام هست..ولی دیروز درو که باز کردم خورد تو صورتم...من از بوش میترسم..میترسم..میترسم.
خستگی يعنی من.. شايدهم بايد رفت ، کجا نمی دونم ؟
به همه حسوديم ميشه حتی شما دوست عزيز! من اصلا حسودم و هرگز نخواهم آسود چی میگید اصلا ؟
امروز زیر بارون برگا بدجوری سبز و خوشمزه به نظر میرسیدن... کاش یه بز بودم.
میگه : این آهنگ ُخیلی باحاله ،گوش میدم؛ باهاش گریه میکنم، میگم: خوبه دیگه اصلا گریه کن زاییده شدیم ما ایرونیا! دیگه نسل ما نسل جیغ و داد و گریه هست دیگه.
استقلال سرور پرسپولیسه .استقلال سرور پرسپولیسه . استقلال سرور پرسپولیسه . استقلال سرور پرسپولیسه . استقلال سرور پرسپولیسه . استقلال سرور پرسپولیسه. استقلال سرور پرسپولیسه . استقلال سرور پرسپولیسه . استقلال سرور پرسپولیسه ..


-رونوشت به پرسپولیسی‌ها: ریز می‌بینمتون :)))
-نوستراداموس گفته پرسپولیس سوراخه :)
-آقا استقلال سروره خاموش کنید تلویزیونُ برید پی کارتان دیگه
-مجری گفت کلاه کج تو زمینه !!! اسمایلی توهم کلاه کجهای کماندو ریختن تو زمین :))))))))))))))
-دیدید گفتم مساوی من میدونستم دیگه
زمان زيادي طول كشيد تا فهميديم خواننده ها توي شوهاي تصويريشون فقط لب ميزنند و قبلا ترانه شون رو سر فرصت خونده اند و ضبط كردند. و بعد از اون انگار كه يك كلاه گنده سرمون رفته ياشه ديگه هيچ شوي تصويري رو نگاه نكرديم و لذايذمون تنها به شنيدن صداي خواننده بسنده شد..
هیچ دردی بدتر از تزویر نیست
گر چه برگت سبز نیست
پاییز نیست
وقت مرگ نیست ..


تازگيها هر چيزی که زير آن خط کشيده باشند به نظرم لينک می آيد چشمان تو ولی برای کليک کردن دست نیافتنی شده اند .

با نصف دوستام سر برد استقلال شرط بستم و با نصف بقيه بالعکس! اينجوری حداقل مطمئنم چيزی نمي بازم!
تمام کيف تلفن به اين بود که نمیدونستی کی پشت خطه! تلفنم تلفنای قديم... چیه این موبایل و شماره اندازهای مسخره همه ذوق و هیجان آدمو کور میکنه.

بعضی وقتاــ فقط چند ثانیه ــ فکر میکنم از بقیه بیشتر میفهمم ! همین نشون میده چقدر نفهمم ! اوهوی...!تو که ميگی من هيچی نميفهمم..راست ميگی!
میگه داری منو تهديد ميکنی !؟ نگاش می کنم و میگم کاش ميتونستم.
به اميد روزی که آخر همه فيلما آدم بدا تمام آدم خوبارو بکشن...پولاشونو وردارن برن بقیه عمرشونو کیف کنن.